در مقاله نویز در بردهای الکترونیکی دیجیتال، با نشانههای وجود نویز در مدار، منابع نویز در برد الکترونیکی و انواع آسیبهای ناشی از نویز در سیستمهای الکترونیکی آشنا شدید. با وجود چنین مواردی چطور میتوان طراحی برد الکترونیکی را انجام داد و در عین حال از اثرات نویز هم در امان ماند؟ در ادامه میخواهیم به روشهای حفاظت در برابر نویز در بردهای الکترونیکی دیجیتال بپردازیم. در این مقاله، قصد داریم حفاظت (Shielding) در مدارات الکترونیکی را معرفی کرده و انواع روشهای مرسوم آن در مدارات الکترونیکی را معرفی کنیم. با ما همراه باشید!
انواع روش های حفاظت الکتریکی
به طور کلی، انوع روشهای حفاظت در مدار، در سه نوع اساسی طبقه بندی میشوند:
- حفاظت در برابر کوپلینگ خازنی
- حفاظت در برابر کوپلینگ القایی
- حفاظت RF
کوپلینگ خازنی، در واقع همان کوپلینگ میدان الکتریکی و درنتیجه حفاظت در برابر آن حفاظت در برابر میدانهای الکتریکی است. کوپلینگ القایی نیز در واقع همان کوپلینگ میدان مغناطیسی است، بنابراین برای حفاظت در برابر آن باید در برابر میدان مغناطیسی حفاظت صورت گیرد. البته برخلاف تصور در این روشِ حفاظت، از مواد مغناطیسی استفاده نمیشود! حفاظتRF، یا اصطلاحا سد فلزی برابر انواع میدانهای الکترومغناطیسی، همان چیزی است که بیشتر افزاد در مورد حفاظت متصور میشوند. اثربخشی آن تا حدودی به انتخاب ماده حفاظ بستگی دارد. در ادامه به تفضیل به هر یک از انواع روشهای حفاظت پرداخته خواهد شد.
حفاظت در برابر کوپلینگ خازنی
کوپلینگ خازنی شامل عبور سیگنالها در ظرفیت خازنی نامطلوب بین سیمهای مدار یا سیمها و قطعات الکترونیکی در مدار است. این ظرفیتهای خازنی که ناخواسته در مدار وجود دارند به عنوان خازن دیده نمیشوند اما اثری مشابه حضور خازن دارند. به عنوان مثال، کوپلینگ خازنی با بدن یک فرد باعث ایجاد نوسانگر ناپایدار میشود به طوریکه با عبور دست فرد از روی مدار، فرکانس مدار تغییر میکند. همچنین این اثر در یک سیستم دیجیتالی میتواند باعث ایجاد تداخل سیگنال در کابلهای چند سیمه شود.
راه حفاظت در برابر کوپلینگ خازنی، محصور کردن مدار و یا قطعه رسانای خاص در مدار، در یک حفاظ فلزی است. که به آن حفاظ الکترواستاتیک یا فارادی گفته میشود. اگر پوشش حفاظ ۱۰۰٪ باشد، حفاظ نیازی به زمین شدن ندارد، اما معمولاً برای اطمینان از اینکه ظرفیت خازن مدار حتما به زمین مرجع سیگنال میرود، زمین میشود. علاوه بر این، از دیدگاه مکانیکی، این موضوع تقریباً اجتناب ناپذیر بوده و اغلب موارد باید زمین شود. همانطور که در شکل زیر نشان داده است، یک حفاظ فارادی زمین شده میتواند برای شکستن کوپلینگ خازنی بین یک مدار نویزی و یک مدار دیگر(که تحت تاثیر نویز حاصل از مدار اول قرار میگیرد) استفاده شود.
شکل a دو مدار را نشان میدهد که توسط یک خازن بهم کوپل شدهاند. در شکلb ظرفیت خازنی توسط یک حفاظ فارادی زمین شده خنثی میشود، به طوریکه جریانهای تداخل به زمین بروند. به عنوان مثال، با اتصال یک صفحه زمین شده بین PCBها، میتوان اثر کوپلینگ خازنی را حذف کرد. از کاربردهای دیگر حفاظ فارادی، میتوان به حفاظت الکترواستاتیکی ترانسفورماتورها اشاره کرد. به طوریکه یک فویل رسانا بین سیم پیچهای اولیه و ثانویه قرار داده شده میشود تا از کوپلینگ خازنی بین آنها جلوگیری شود.
حفاظت در برابر کوپلینگ القایی
طبق قانون فارادی هنگامی که یک مدار، تحت تاثیر یک چگالی شار مغناطیسی B از یک منبع خارجی باشد، ناخواسته ولتاژی در مدار القا خواهدشد و به کمک قانون لنز میتوان جهت جریان حاصل از این ولتاژ القا شده را یافت. این مقدار در یک حلقه جریان در مدار برابر v=-NA (dB / dt)است که در این حالت N =1 و A مساحت حلقه جریان است.
حفاظت از یک مدار در برابر چنین جریان القایی، در واقع تلاش برای به حداقل رساندن میدانهای مزاحم است. این کار با به حداقل رساندن مساحت حلقه جریان در مدار انجام میشود تا موجب از بین رفتن میدان شود. بنابرایت حفاظت در برابر کوپلینگ القایی میتواند به عبارتی به معنای کنترل ابعاد حلقههای جریان در مدار باشد. به عنوان مثال میتوان به کابل کواکسیال، جفت پیچ خورده، صفحهی زمین شده و پالی گان مشبک در یک لایه PCB اشاره کرد.
شکل زیر، یک کابل کواکسیال حامل جریانI ، از یک منبع سیگنال به یک بار دریافت کننده را نشان میدهد. حفاظ همان جریان سیم را حمل میکند. در خارج از حفاظ، میدان مغناطیسی تولید شده توسط +I که در سیم، جریان دارد توسط میدان تولید شده توسط -I در حفاظ خنثی میشود. (البته تا جایی که کابل در تولید میدان مغناطیسی خارجی صفر ایده آل و از جریان القایی از منابع خارجی مصون باشد.) در نتیجه کابل به طور موثر به مساحت حلقه اضافه نمیکند. البته این موضوع تنها در صورتی صحیح است که حفاظ حامل همان جریان سیم باشد.
در واقعیت، هر دو منبع سیگنال و بار گیرنده، در یک انتها به یک سیگنال زمین مشترک متصلاند. در این حالت، آیا کابل حفاظ باید در یک انتهای، هر دو انتها، یا هیچ یک از آنها، زمین شود؟ پاسخ صحیح این است که باید در هر دو انتها زمین شود در شکل زیر قسمت a که کابل حفاظ فقط در یک انتها زمین شده است. در این حالت حلقه جریان مطابق شکل برقرار است و در نتیجه اثر میدانها خنثی نشده است. در این حالت حفاظ هیچ تاثیری در تولید EMI و یا حساسیت نسبت به آن ندارد.
در شکل b نشان داده شده است که حفاظ از هر دو طرف زمین شده است. سوالی که در اینجا مطرح میشود این است که آیا حفاظ تمام جریان برگشتی را حمل میکند، یا فقط بخشی از آن را به دلیل اثر جابجایی اتصال زمین مشترک؟ پاسخ به این سوال بستگی به میزان فرکانس سیگنال دارد. به طور کلی، حلقه جریان مسیر حداقل امپدانس را دنبال خواهدکرد. در فرکانسهای کم، صفر تا چند کیلوهرتز، جایی که رآکتانس القایی ناچیز است، جریان، مسیر با مقاومت کمتر را دنبال میکند. بالاتر از چند کیلوهرتز، که در آن رآکتانس القایی غالب است، جریان مسیر کمترین اندوکتانس را دنبال میکند. مسیر حداقل اندوکتانس، همان مسیر حداقل مساحت حلقه است. از این رو، برای فرکانسهای بالاتر، حفاظ تقریباً همان جریان سیم مرکز را حمل میکند، بنابراین در مقابل تولید و دریافت EMI مؤثر است.
روشهای کاهش مساحت حلقه جریان
در ادامه روشهای مختلفی که برای کاهش مساحت حلقه جریان مورد استفاده قرار میگیرد را بررسی میکنیم.
اپتوکوپلر
قبلا در مقاله نویز در بردهای الکترونیکی دیجیتال، با مسئله ی حلقه زمین آشنا شدهاید. و میدانیم خوشبختانه، یک سیستم دیجیتال میتواند در برابر نویزهای حلقه زمین متوسط مصون بماند. با این وجود، در یک محیط نویزی، میتوان با استفاده از یک اپتوکوپلر، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، حلقه زمین را شکسته و همچنان اثر حفاظتی کابل کواکسیال را حفظ کرد. اپتوکوپلر (Optocoupler) یک قطعه الکترونیکی است که وظیفه آن کوپل کردن و یا اتصال دو نقطه از مدار با استفاده از فرمانهای نوری میباشد. آنچه که اساساً یک اپتوکوپلر انجام میدهد جلوگیری از تاثیر ولتاژ زیاد بر روی سیستم دریافت سیگنال است. به این ترتیب انتهای کابل نیازی به زمین شدن ندارد و همچنان به حفاظ اجازه میدهد تا همان جریان سیم مرکزی را حمل کند.
زوج سیم به هم تابیده شده
راه ارزانتر برای به حداقل رساندن مساحت حلقه جریان، قرار گرفتن سیمهای رفت و برگشت جریان، درست در کنار یکدیگر است. البته این روش به اندازه یک کابل کواکسیال در به حداقل رساندن ناحیه حلقه موثر نیست. یک کابل کواکسیال ایده آل مساحتی را به حلقه جریان اضافه نمیکند، در حالی که صرفاً نگه داشتن سیمهای رفت و برگشت جریان در کنار یکدیگر، باعث ایجاد مساحت هرچند کوچک و محدودی خواهدشد.
با این حال، دو نکته میتواند این روش را علاوه بر ارزانی قیمت، دارای عملکردی خوب تقریبا به اندازه یک کابل کواکسیال کند. اولا، کابلهای کواکسیال واقعی ایده آل نیستند. اگر جریان حفاظ به طور مساوی، در هر مقطع سیم حفاظ در اطراف سیم توزیع نشود، از بین بردن اثر میدان در خارج از حفاظ به طور کامل صورت نمیگیرد و در نتیجه منطقه مؤثر که توسط کابل به حلقه اضافه میشود صفر نیست. ثانیا، در روش ارزانتر در هم تابیده شدن سیمهای رفت و برگشت، نه تنها نزدیکی آنها را حفظ میکند، بلکه میتواند نویز را نیز به مقدار زیادی کاهش دهد. بنابراین، زوج سیم در هم تابیده نیز همانند کابل کواکسیال یک حفاظ در برابر کوپلینگ القایی است.
یک زوج سیم در هم تابیده حفاظ الکترواستاتیکی را فراهم نمیکند (یعنی حفاظت در برابر کوپلینگ خازنی). همچنین نسبت به کابل کواکسیال در فرکانسهای بالاتر عملکرد ضعیف تری دارد. این امر در درجه اول به این دلیل است که زوج سیم در هم تابیده بارگذاری خازنی بیشتری را به منبع سیگنال نسبت به کابل کواکسیال اضافه میکند. این زوج سیم در هم تابیده معمولاً تنها در حدود ۱ مگاهرتز مفید است، در حالی که از کابل کواکسیال حدود یک گیگاهرتز هم میتوان استفاده کرد.
صفحه زمین
بهترین راه برای به حداقل رساندن مساحت حلقه هنگامی که بسیاری از حلقههای جریان درگیر هستند استفاده از صفحه زمین است. یک صفحه زمین، یک سطح رسانا است که به عنوان یک رسانای برگشتی برای تمام حلقههای جریان در مدار است. به طور معمول، میتواند یک یا چند لایه از یک PCB چند لایه باشد. تمام نقاط زمین در مدار نه به یک مسیر(trace) زمین در PCB بلکه به طور مستقیم به صفحه زمین میروند. این باعث میشود مساحت حلقه جریان حداقل شود و این به نوبه ی خود باعث میشود حداقل قطعات در این حلقه قرار گیرد و تاثیرگذاری آن در مدار به حداقل برسد.
حفاظت در برابر RF
یک میدان الکتریکی متغیر با زمان، میدان مغناطیسی متغیر با زمان ایجاد میکند و بالعکس. در فاصلهای از یک منبع میدان EM متغیر با زمان ، نسبت دامنههای میدان الکتریکی و مغناطیسی(E / H) همیشه ۳۷۷ اهم است. و نزدیک به منبع این نسبت میتواند کاملاً متفاوت و متناسب با ماهیت منبع باشد. جایی که این نسبت (که امپدانس موج wave impedance نام دارد) در آن ۳۷۷ اهم باشد، میدان دور far fieldو جایی که نسبت آن متفاوت با ۳۷۷ باشد، میدان نزدیک near field نامیده میشود.
میدان نزدیک حدود طول موج از منبع خارج میشود. در ۱ مگاهرتز، حدود ۱۵۰ فوت و در ۱۰ مگاهرتز حدود ۱۵ فوت است. این بدان معناست که اگر یک منبع EMI در نزدیکی مدار قرار داشته باشد، احتمالاً یک مشکل میدان نزدیک ایجاد خواهدکرد. در واقع در یک میدان نزدیک، یک مشکل تداخل RF میتواند تقریباً به دلیل کوپلینگ میدان الکتریکی یا کوپلینگ میدان مغناطیسی باشد و این میتواند در انتخاب نوع حفاظ RF و یا در حالت کلی آیا یک حفاظ RF موثر است، تأثیر بگذارد.
در نزدیکی یک آنتن میلهای، نسبت E / H بالاتر از ۳۷۷ اهم است، بدان معناست که عمدتا با یک تولید کننده میدان E مواجهایم. یک سیم پیچ میتواند آنتن میلهای و تداخل از آنتن میلهای میتواند از کوپلینگ میدان الکتریکی باشد، که اساسا کوپلینگ خازنی است. روشهایی برای حفاظت از مدار در برابر کوپلینگ خازنی، مانند حفاظ فارادی، در برابر تداخل RF از آنتن میلهای مؤثر است.
در نزدیکی یک آنتن حلقهای، نسبت E / H پایینتر از ۳۷۷ اهم است، به این معنی است که عمدتا با یک تولید کننده میدان H مواجهایم. هر حلقه جریان، یک آنتن حلقه است. تداخل از آنتن حلقهای میتواند توسط کوپلینگ میدان مغناطیسی باشد که اساساً همان کوپلینگ القایی است. روشهایی برای حفاظت از مدار در برابر کوپلینگ القایی، در برابر تداخل RF از یک آنتن حلقه ای مؤثر است. در این حالت شیلد فارادی کمتر موثر خواهدبود.
حفاظت در برابر EMI
در موارد دشوارتر از تداخلRF، میدان نزدیک و یا میدان دور، ممکن است به یک حفاظ RF فلزی واقعی نیاز داشته باشد. ایده حفاظتRF، از القای جریان در حفاظ توسط میدانهای (Electromagnetic Interference)EMIمتغیر با زمان، نشئت میگیرد. جریانهای القایی ناشی از آن، انرژی را از دو طریق تلف میکنند:
- تلفات I۲R در ماده حفاظ
- تلفات پرتویی به خاطر تابش میدانهای EM
انرژی تلف شده در هر دو مکانیزم، ازEMI حاصل میشود. EMI و یا تداخل الکترومغناطیسی ، عبارت است از تداخل حاصل از القای الکترومغناطیسی یا برهمنهی با دیگر امواج الکترومغناطیسی منتشر شده در فضا. این پدیده میتواند باعث ایجاد نویز روی موج شده و یا به کلی آن را از بین ببرد.EMI همان تداخل رادیویی یا Radio Frequency Interference میباشد که به اختصار RFI خوانده میشود.
به اتلافهای I۲R ، اتلاف جذب Absorption loss گفته میشود که مکانیزم حفاظت اولیه برای میدان H است. هم چنین مکانیزم حفاظت اولیه برای میدان E یا تشعشع مجدد، اتلاف بازتاب Reflection loss نامیده میشود. اتلاف بازتاب یک پدیده سطحی، تقریباً مستقل از ضخامت ماده حفاظ است. درحالیکه هر دو مکانیزم اتلاف، به فرکانس (w) از میدان EMI، رسانایی( ) و خاصیت نفوذپذیری( ) ماده ی حفاظ وابسته است.
مکانیزمهای اتلاف به شرح زیر است:
-
- اتلاف بازتاب یک میدان E (به dB)
- اتلاف جذب یک میدان H (به dB) که در آن t ضخامت ماده حفاظ است
اولین عبارت نشان میدهد که حفاظت میدان E در صورتی که فلز حفاظ از ماده بسیار رسانا باشد بسیار موثر خواهدبود و اگر ماده حفاظ فرومغناطیسی باشد تاثیر کمی خواهد داشت. هم چنین میدانهای فرکانس پایین نسبت به میدانهای فرکانس بالا راحتتر بلاک میشوند. جزئیات در شکل زیر نشان داده شده است.
مس و آلومینیوم هر دو از نفوذپذیری یکسانی برخوردار هستند، اما مس کمی رساناتر است و بنابراین اتلاف بازتاب بیشتری نسبت به میدان E دارد. فولاد به دو دلیل تاثیر کمتری دارد. اول، به دلیل دارا بودن آهن، نفوذ پذیری آن کمی بالاتر است و دوم اینکه، با توجه به مواد مغناطیسی، از رسانایی کمتری برخوردار است.
از طرف دیگر، با توجه به تعریف اتلاف جذب در میدانH، برای حفاظت میدان H در فرکانسهای بالاتر، مواد حفاظ که هم رسانایی و هم نفوذپذیری بالایی دارند موثرتراند. در عمل برای انتخاب فولاد، مصالحه ای بین نفوذپذیری بالا و رسانایی پائین آن وجود دارد. چرا که افزایش نفوذپذیری باعث کاهش رسانایی است همانطور که در شکل زیر نیز مشاهده میشود . این شکل همچنین اثر ضخامت حفاظ را نیز نشان میدهد.
تاثیر هندسه در حفاظت الکتریکی
تا اینجا نکات زیادی در مورد انتخاب جنس مادهی حفاظ بیان شده است اما انتخاب جنس حفاظ از وجود درزها، اتصالات و سوراخهای موجود در ساختار فیزیکی حفاظ اهمیت کمتری دارد. مکانیزمهای حفاظت به القای جریانات در ماده حفاظ مرتبط است، اما جریانها باید مجاز باشند تا آزادانه جریان پیدا کنند. اگر آنها مجبور به دور زدن اطراف شکافها و سوراخها شوند، همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است، حفاظ بیشتر اثر خود را از دست میدهد.در شکل زیر شدت تغییر جهت در مقایسه با هندسه سوراخ، ارتباط کمتری با مساحت سوراخ دارد. مقایسه شکلهای c و d نشان میدهد که ناپیوستگی باریک طولانی مانند درز میتواند باعث نشت بیشتر RF نسبت به یک خط سوراخ با مساحت کل بیشتر، شود.
در این مقاله با کوپلینگهای خازنی و القایی، اثرات میدانهای الکترومغناطیسی بر بردهای الکترونیکی و روشهای حفاظت (Shielding) در برابر آنها آشنا شده اید. مباحث ارائه شده، در طراحی بردهای الکترونیکی حائز اهمیت است چرا که میتوان با رعایت برخی نکات ظاهرا ساده از مشکلات احتمالی جلوگیری کرد، همچنین حالا میتوانید علت درست کار نکردن برخی مدارات را نیز توجیه و رفع کنید. در مطلب بعد در مورد تکنیک های زمین کردن در طراحی برد الکترونیکی صحبت خواهیم کرد.
از اینکه نظراتتان را با ما در میان میگذارید متشکرم!